یکی بود ، بودش زیاد بود !
استاد چخن بعد از قیچی کردن اطرفیان نماینده شادمان که همان کنار زدن تدبیری ها بود ، آنها را به یک جبهه غیر قابل کنترل تبدیل کرد ، غافل از اینکه بیشتر اثرات و ضربات منفی تدبیری ها برعلیه سلطان شادمان نشانه می رفت!
جبهه تدبیر که در مرحله اول مورد شبیخون قرار گرفت ، با عزمی جزم به جمع آوری نیروهای خود پرداخت و با ساخت و ساز دیوار های بلند به استاد چخن شادمان هشدار و اعلام آماده باش داد که اینبار همانند دفعه قبل دیوار ما کوتاه نیست!
گروه ویژه سلطان شادمان که از قدیمی ترین اطرافیان نماینده بودند ، احساس خطر کرده و متوجه شدند که احتمالاً بعد از تدبیر نوبت کنار زدن آنها از طرف نماینده شادمان است و بدون فوت وقت در جا شیپور جنگ را به صدا در آورند و با به پرواز در آوردن دو فروند از جنگنده های F 14 مواضع چخن را مورد اصابت قرار دادند!
از سوی دیگر تغییری ها که کینه شتری از چخن به دل دارند ، همزمان با آغاز حمله گروه ویژه سلطان شادمان نیز 4 عدد از موشک های بالستیک بنام "تغییر1" را به سمت انبار مهماتی استاد چخن شلیک و مورد هدف قرار داده و آن را متلاشی کردند و از این انبار مهماتی بر علیه چخن استفاده کردند!
استاد چخن با سر در گمی خود را در بن بست دید و انتظار نداشت همزمان مورد هجوم سه جبهه قرار گیرد و مجبور شد برای مدتی با این وضعیت پیش آمده بسوزد و بسازد!
این داستان ادامه دارد . . .
برچسبها: داستان استاد چخن شادمان, قسمت چهارم