وبلاگicon
سایت خوزستان چه خبر | داستان استاد چخن شادمان
" وبگاه خوزستان چه خبر حامـــی و امیــــن مردم شریف شادگان "
داستان استاد چخن شادمان (قسمت چهارم) - آذر ماه 95
نوشته شده توسط رهگذر شادگان در ساعت

 

 

 

یکی بود ، بودش زیاد بود !

 

استاد چخن بعد از قیچی کردن اطرفیان نماینده شادمان که همان کنار زدن تدبیری ها بود ، آنها را به یک جبهه غیر قابل کنترل تبدیل کرد ، غافل از اینکه بیشتر اثرات و ضربات منفی تدبیری ها برعلیه سلطان شادمان نشانه می رفت!

جبهه تدبیر که در مرحله اول مورد شبیخون قرار گرفت ، با عزمی جزم به جمع آوری نیروهای خود پرداخت و با ساخت و ساز دیوار های بلند به استاد چخن شادمان هشدار و اعلام آماده باش داد که اینبار همانند دفعه قبل دیوار ما کوتاه نیست!

گروه ویژه سلطان شادمان که از قدیمی ترین اطرافیان نماینده بودند ، احساس خطر کرده و متوجه شدند که احتمالاً بعد از تدبیر نوبت کنار زدن آنها از طرف نماینده شادمان است و بدون فوت وقت در جا شیپور جنگ را به صدا در آورند و با به پرواز در آوردن دو فروند از جنگنده های F 14  مواضع چخن را مورد اصابت قرار دادند!

از سوی دیگر تغییری ها که کینه شتری از چخن به دل دارند ، همزمان با آغاز حمله گروه ویژه سلطان شادمان نیز 4 عدد از موشک های بالستیک بنام "تغییر1"  را به سمت انبار مهماتی استاد چخن شلیک و مورد هدف قرار داده و آن را متلاشی کردند و از این انبار مهماتی بر علیه چخن استفاده کردند!

استاد چخن با سر در گمی  خود را در بن بست دید و انتظار نداشت همزمان مورد هجوم سه جبهه قرار گیرد و مجبور شد برای مدتی با این وضعیت پیش آمده بسوزد و بسازد!

 

 

این داستان ادامه دارد . . .


برچسب‌ها: داستان استاد چخن شادمان, قسمت چهارم
موضوع : استاد چخن شادمان
داستان استاد چخن شادمان (قسمت سوم) - مهر ماه 95
نوشته شده توسط روابط عمومي در ساعت

 

 

 

یکی بود یکی اضافه شد!

 

استاد چخن شادمان آب پاکی را روی دست شادمانی ها ریخت و بالاخره پُست جدید خود  که همان "مشاور  خالی نماینده" است را به بطور رسمی از طریق برجک های مجازی خود اعلام کرد و خشم! دیگر اطرفیان نماینده  را شکست!

 

انتخابات شورای شهر نزدیک است اما استاد چخن می داند که اگر بخواهد به امور انتخابات برسد و دست از سلطان شادمان بردارد ، بعید نیست که از پُست "مشاور خالی نماینده" برکنارش کنند زیرا که بیشتر اطرافیان نماینده شادمان او را قبول ندارند و مهمتر از همه اینکه می داند شخص نماینده نمی تواند بطور علنی در ستاد انتخاباتیش تبلیغ کند.

 

استاد چخن می دانست که یک انسان عاقل از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شود ، یعنی اینکه  اطرافیان نماینده کنونی اشتباه تغییری ها را نمی کنند !

 

استاد چخن برای ضابع نشدن خود مقابل آن دسته از هوادارانش و پیشگیری از پیوستن خود به قافله مهره های سوخته چاره ای جزء قیچی کردن اطرافیان نماینده شادمان نداشت .

استاد چخن برای مرحله اول قیچی زنی ،   دیواری کوتاه تر از تدبیری ها پیدا نکرد و در لباس دلالان سیاسی از دو طرف شروع بکار کرد !

یعنی دفتر نماینده ! و رییس هنرمندان !

 

این داستان ادامه دارد . . .


برچسب‌ها: داستان استاد چخن شادمان, قسمت سوم
موضوع : استاد چخن شادمان
داستان استاد چخن شادمان (قسمت اول) - مرداد ماه 95
نوشته شده توسط رهگذر شادگان در ساعت

 

 

 

یکی نبود این یکی بود

استاد چخنی بود ، خود را جنتلمن شهر می دانست.

با هزاران رای وارد شورای شهر شادمان شد و دل هوادارانش را شاد کرد ، سال ها می گذرد اما استاد چخن کاری از پیش نبرد . . .

آش همان آش ... و کاسه همان کاسه

وعده های انتخاباتی محقق نشد ، استاد چخن باید فکری می اندیشید !

به این نتیجه رسید که راهی جز چسبیدن به دم شیر ندارد .

فکر می کرد با چسبیدن به دم شیر که همان نماینده شادمان است ،  بتواند در ماراتن سیاسی ادامه بازی دهد و همچون گذشته با لقب استاد چخن از طریق سیاسی کاری به نان و نوایی  برسد .

استاد چخن یقین  داشت  در شورای شهر شادمان دیگر جایی ندارد و با این روندی که پیش می رود نیجه ی آن دو حالت در برنداشت ؛ یا اینکه سرانجام به مهره های سوخته سیاسی شادمان می پیوست ! یا هر چه در توان دارد صرف نماینده شادمان کند تا به پست و مقامی برسد !

سلطان شادمان که بازی های سیاسی افرادی چون استاد چخن را از رو می خواند ، با دادن پست عکاسی در کانال تلگرامی خویش به استاد چخن  اکتفا کرد .

استاد چخن به این پست لبیک گفت و با جان و دل برای آن تلاش می کند ، کار به جایی رسید که حتی از عکس گرفتن حرفه ای و "بشین پاشو" با گوشی موبایل خود دریغ نکرد .

 

این داستان ادامه دارد . . .


برچسب‌ها: داستان استاد چخن شادمان
موضوع : استاد چخن شادمان