
یکی بود ، یکی دیگه هم بود
استاد چخن و وزیر استیضاح شده تغییر دو رقاص سیاسی شادمان بدلیل منافع مشترک به اتحاد نشستند تا چاره ای برای ولی نعمتشان کرده باشند ، وقت زیادی نمانده بود و به روزهای پایان کار شهردار ضعیف شادمان نزدیکتر می شدند !
استاد چخن با مکر و حیله ای که در سر داشت به صورت "مثلاً محرمانه" به دیدن نماینده شادمان رفت و بی مقدمه برادر نماینده شادمان (ساکن طهران) را بهترین گزینه برای تصدی شهرداری شادمان معرفی کرد که این پیشنهاد موجب خوشحالی نماینده شد !
از طرفی دیگر وزیر استیضاح شده تغییر با کمک یک عضوشورای شهر برای ابقای شهردار شادمان و ادامه نقشه ای استاد چخن فکری تمام عیار کردند.
آنها که می دانستند دو عضو منتخب شورای شهر با نماینده شادمان سازگاری ندارند این فرصت را غنیمت شمرده و با دو عضو منتخب به جلسه نشستند و خبر شهردار شدن برادر نماینده و دخالت در امور شورا را مطرح کردند و در ادامه به این دو عضو منتخب گفتند بهتر است با شهردار شادمان نشستی داشته باشیم و با قرار دادن شروط و خواسته ها با ادامه کار شهردار موافقت کنید تا دیگر جلسه انتخاب شهردار جدید صورت نگیرد و نماینده نتواند در امور شورای شهر دخالت کند و برای پوشش خودتان می توانید با منزوی کردن شخصی مثل معاون شهردار، تمام کاس کوزه ها را سرش خراب کنید و گرفتار حرف مردم نشوید که چرا خلف وعده کردید و شهردار را تغییر نداید .. بگویید شهردار انسان بی گناهی بود و با رفتن معاونش شروع به کار کردن می کند!
در پایان این داستان ، مریدان انگشت به دهن ماندند و خشتک ها بدریدند و بر سرزنان گریختند !
این داستان ادامه دارد . . .
(برای خواندن قسمت های 1 تا 6 استاد چخن شادمان روی لینک زیر کلیک کنید)
http://09379533151.blogfa.com/category/50
برچسبها: استاد چخن شادمان






