وبلاگicon
داستان استاد چخن شادمان (قسمت اول) - مرداد ماه 95
" وبگاه خوزستان چه خبر حامـــی و امیــــن مردم شریف شادگان "
داستان استاد چخن شادمان (قسمت اول) - مرداد ماه 95
نوشته شده توسط رهگذر شادگان در ساعت

 

 

 

یکی نبود این یکی بود

استاد چخنی بود ، خود را جنتلمن شهر می دانست.

با هزاران رای وارد شورای شهر شادمان شد و دل هوادارانش را شاد کرد ، سال ها می گذرد اما استاد چخن کاری از پیش نبرد . . .

آش همان آش ... و کاسه همان کاسه

وعده های انتخاباتی محقق نشد ، استاد چخن باید فکری می اندیشید !

به این نتیجه رسید که راهی جز چسبیدن به دم شیر ندارد .

فکر می کرد با چسبیدن به دم شیر که همان نماینده شادمان است ،  بتواند در ماراتن سیاسی ادامه بازی دهد و همچون گذشته با لقب استاد چخن از طریق سیاسی کاری به نان و نوایی  برسد .

استاد چخن یقین  داشت  در شورای شهر شادمان دیگر جایی ندارد و با این روندی که پیش می رود نیجه ی آن دو حالت در برنداشت ؛ یا اینکه سرانجام به مهره های سوخته سیاسی شادمان می پیوست ! یا هر چه در توان دارد صرف نماینده شادمان کند تا به پست و مقامی برسد !

سلطان شادمان که بازی های سیاسی افرادی چون استاد چخن را از رو می خواند ، با دادن پست عکاسی در کانال تلگرامی خویش به استاد چخن  اکتفا کرد .

استاد چخن به این پست لبیک گفت و با جان و دل برای آن تلاش می کند ، کار به جایی رسید که حتی از عکس گرفتن حرفه ای و "بشین پاشو" با گوشی موبایل خود دریغ نکرد .

 

این داستان ادامه دارد . . .


برچسب‌ها: داستان استاد چخن شادمان
موضوع : استاد چخن شادمان